روز ِ کورش ِ بزرگ و بقیۀ قضایا

شیرین طبیب زاده

 

سرانجام به همت چند ایران دوست ِ  بی ادعای ِ  بدون شک با خلق و خوی خود شاه بزرگوار ایران، کورش ِ بزرگ،  روزی بنام ِ  نامی ِ او نامگذاری  شد و قول میدهم این روز پایدار خواهد ماند و شاید هم در آینده  به غولی چون نوروز تبدیل شود.  اگر چه که از غلو در هر موردی می پرهیزم این یکی خود همۀ اسباب بزرگی را داراست و بمن و ما احتیاجی نیست که بزرگیش در تاریخ های بسیار به ثبت رسیده است  و سیرت نیکویش مانند سخنان ِ نغز بجای مانده از او، بر چنان صخرۀ  تاریخی نقش بسته است  که پاک شدنی نیست و با تجزیه تحلیلهای رایج بی خردانه و پر از دروغ نمیتوان آنرا از صفحات تاریخ جهان که نه حتی  از تاریخ ِ ایران زدود.  

 

افسوس و صد افسوس که در همۀ قرون و روزگاران گذشته و امروز بآن کسانی  پشت کردیم و فراموششان کردیم که تکیه بر شخصیت آنها و بزرگی آنها و آنچه که برای سربلندی ایران  کرده بودند میتوانست در همۀ دورانها نجان بخش ِ  ما باشد.  در همۀ این سالها کورش و داریوش و خشایار شاه را فراموش کردیم همچنانکه پادشاهان بزرگ اشکانی و ساسانی را و بعدها یعقوب لیث را و دیگران را....... و در عوض به لنین و استالین و مائو و کاسترو پناه بردیم.  بهمین روال و در همۀ این سالها،  نوابغی چون ا بوعلی سینا، خوارزمی، .ابوریحان بیرونی ، خاقانی ..... فردوسی و سهروردی و سنائی وخیام نازنین  ....... را فراموش کردیم و برای مدتی به ولتر  و مونتسکیو و ژان ژاک روسوو بعدها  خیلی بیشتر به کانت و دکارت و هگل و مارکس .....و غیره چسبیدیم که مردم ما کمترین شناسائی از آنان نداشتند و ندارند و اصلا نمیدانستند و نمیدانند که آنها چه میگویند.... و ما خود را مدافع آن خلق میدانستیم. 

 

چه میشد اگر بجای ِ مارکسیسم و لنینیسم و مائوئیسم ما نیزبا پیروی از سجایای ِ کورش ِ بزرگ ِخودمان " کوروشیزم " را در جهان اشاعه میدادیم. 

 

و اینچنین بود که هرچه خوب داشتیم را به بوتۀ فراموشی سپرد یم و هنوز نیز چنین است:   چگونه ممکن است که ملتی " کورش " داشته باشد و" خیام وفردوسی "  و نام بزرگترین فرود گاهش به نام " امام" نامیده شود و چگونه ممکنست است  سهروردی داشته باشد و خوارزمی و بوعلی سینا و  کسی بجز در چند خط در کتابهای درسی چیز ی از آنان نداند و نام خیابانهای شهرهایش به نام ِ آد م کشانی باشد که هموطنی را کشته اند. 

 

کورش اما داستان دیگریست، او را نمیشود برای همیشه نادیده گرفت.  کورش افتخار انسانیت است و بدون شک بندۀ برگزیدۀ خداوند.  بیست و پنج قرن پیش از این کوروش کبیر منشور ِ آزادی حقوق بشر را ارائه داد که در مقایسه با اعلامیۀ حقوق بشر مصوب سازمان ملل متحد در زمان حاضر از لحاظ شفافیت به مراتب روشن تر و صریح تر و مترقیانه تر است؟ چرا؟ چون تمام ِ رسوم خرافی دنیای قدیم را به صراحت و همه جانبه زیر پا گذاشته و  و عقاید کهنه و ریشه دار را از بن و از بیخ خراب و روی ِ آن ستونهای آزادی را نصب نمود و آنهم در 25 قرن پیش.

 

شهرت و نیک نامی کورش ناشی از همین طرز تفکر بشر دوستانۀ اوست ، به گوشه هائی از سخنان او تو جه کنیم:

 

"....اینک که به یاری پروردگار تاج ِ سلطنت ِ ایران و بابل و کشور ِ جهات ِ اربعه را بر سر گذاشته ام اعلام میکنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق ِ پادشاهی را به من می دهد دین و آئین و رسوم ِ ملت ها ئی را که من پادشاه ِ آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان ِ من آئین و رسوم ِ ملت هائی را که من پادشاه ِ آنها هستم یا ملت های ِدیگر را مورد ِ تحقیر قرار بدهند یا نسبت به آنها توهین نمایند. "

 

در مورد ظلم به مظلومان و اجحاف بمال اتباعش چنین میگوید:

 

 " تا روزی که من پادشاه ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه  هستم نخواهم گذاشت که کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق او را از ظالم خواهم گرفت و به او مسترد می نمایم و ستمگر را مجازا ت خواهم کرد.  تاروزی که من پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت مال ِ غیر منقول یا منقول دیگری را با زور یا به طرق دیگری بی آنکه بهایش پرداخت شود و رضایت صاحبش جلب گردد مال تصرف گردد.  من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که کسی انسان ِ دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت ِ مزد اورا بکار گمارد."

 

در مورد ِ برده داری قرنها پیش از لینکلن و دیگران آنرا مزموم خواند و نهی نمود.

 

" تا روزی که من به یاری مزدا سلطنت می کنم اجازه نمی دهم مردان و زنان را به عنوان ِ  غلام و برده و کنیز بفروشند.  حکام و زیر دستان ِ من ناگزیر و و ظیفه دارند که در حوزۀ حکومت و ماموریت خود از این عمل – خرید و فروش ٍ مردان و زنان – به عنوان ٍ غلام و برده و کنیز جدا ممانعت نموده و رسم بردگی در جهان باید به کلی بر افتد و از مزدا می خواهم مرا در راه تعهداتی که نسبت به ملت های ایران و بابل و ملت های مملکتهای جهات ِ  اربعه بر عهده گرفته ام توفیق گرداند. "

 

هیچ مورخ و خاورشناس و سیاحی نبوده است که در مورد  تاریخ این دوره و زندگی کورش  تحقیق کرده باشد و زبان به تحسین کورش نگشاده باشد.

 

  هرودوت ِ یونانی مینویسد:

 

" کورش پدری مهربان برای مردمش محسوب می شد.  او رفاه ِ حال مردم را مد نظر داشت. کورش پادشاهی بود بس ساده، زحمت کش، بلند همت، شجاع . به تمام فنون نبرد آشنا.  کورش مهربان بود و بخشنده و با ادب.  او همواره از حال و احوال ِ رعایا جستجو میکرد. "

 

گزنفون در مورد او مینویسد:

 

 " کورش خوشگل و خوش اندام بود و جویندۀ دانش.  بلند همت و با محبت و رحیم بودو  شداید و  رنجها را بردبارانه تحمل میکرد .  کورش دوست عالم انسانیت بود و طالب حکمت و قوی الاراده و راست و درست."

 

 دکتر ریچارد فرای در مورد کورش مینویسد :

 

" ....یک صفت ِ دوران ِ حکومت ِ کورش همانا اشتیاق به فراگرفتن خویها و سنتهای ِ مردم ِ فرودست و فرمانبر ِ شاهنشاهی و سپاسداری ِ دین و رسمهای ِ ایشان و میل ِ به آفریدن ِ یک شاهنشاهی ِ آمیخته و بی تعصب بود............بسیاری از صاحب منصبان ِ عالی در اوایل دوران هخامنشی از مادها بودند....فتوحات ِ پارسیان واقعا بزرگتر از آن جهانگیران ِ گذشته نبود...آن چه در این میان تفاوت داشت سیاست ِ ٍ آشتی خواهانۀ کورش بود.....برای رسیدن به این هدف مردم ِ  فرودست می باید با شاهنشاه همکاری کنند. "

 

  آشیل شاعر بزرگ یونانی ضمن نوشته ای میگوید " کورش یک فانی ِ سعادتمند بود که به تبعۀ خود آرامش و آسایش می بخشید. "

 

پیشوایان یهود او را منجی و مسیح موعود میدانستند و خاورشناسان اسلامی باور داشتند که ذو القرنین ِ مذکور در قرآن هما ن کورش کبیر است.

 

 این چه انسانی بود، چه انسان خوشبختی که من و تو بیش از 2500 سال پس از او دوستش داریم و تحسینش میکنیم و ارجش می نهییم؟  و چگونه بود که او را اینگونه فراموش کردیم و اگر هم کسی در مقطعی نامی از او برد، سخنان از ته دل بر آمدۀ گوینده اش  برایمان فقط یک شوخی خنده آور بود و بس و به عمق کلمات تو جهی نشان ندادیم. 

 

 ایران آینده بایستی حب و بغضها ی حیدری نعمتی اش را کنار بگذارد و با تکیه به فرزندان ِ خوبش بنائی بگذارد که تار و پود ِ آن بنا از تجربه های گذشته ، با تکیه بر خرد گذشتگانش...و درهم با فراگرفته های نوین ِ جهان امروز و جهان ِ احتمالی فردا باشد.  با نیم نگاهی گرم و صمیمانه به گذشته و با حواس کامل به آینده.  اشتباهِ تباه کردن نام ِ  هرایرانی که شخصا دوستش نداریم را اینهمه تکرار نکنیم و با عاشقان ایران بهتر از این عمل کنیم.

 

 با تشکر ِ از صمیم ِ قلب و با درود به بانیان ایجاد ِ چنین روز ِ فرخند ه ای و با آرزوی روزهای ِ دیگر بنام ِ بزرگانی که مدیون ِ وجودشان هستیم.