|
بمناسبت
ِهشتم مارچ،
روز ِ جهانی
ِ زن حجاب
سوزان؟ شیرین
طبیب زاده
تقدیم
به زنان ِ سرفراز
ِ ایران
چندان
شگفت انگیز
نخواهد بو د
اگرامسال در
هشتم ِ مارس
و یا در شبِ چهارشنبه
سوری، زنان
ِ دلیرمان تصمیم
بگیرند که اگر
چه بصورت سمبولیک
( با آوردن یک
روسری ِ یدکی)
در یکزمان ِمشخص
روسریها و چادرهایشان
را به آتش بکشند. این اقدام
قطعا با حساسیت
ِ رژیم، حرکتی
آنی وموقتی
خواهد بود اماچه
در سطح ِ ایران
و چه در سطح جهان
نتایج ِ بی نظیری
را در بر
خواهد داشت. بدون ِ شک
با اینعمل
دیگر رژیم نمی
تواند آنان
را با اتهاماتی
نظیر ِ " محاربه
با خدا" به صلابه
بکشد وقطعا
این عمل
خطرناکتر از
آنچه تاکنون
بانجام رساند
ه اند، نخواهد
بود.
دیدیم
که در وقایع
ِ اخیرِ پس از
انتخابات ِ
دروغین ِ رژیم
ِ ظالم حاکم
بر ایران که
از حدود 9 ماه
پیش جان گرفت،
زنان و دخترانمان
چگونه در صف
نخست ِ مبارزات
حق طلبانه و
آزادی خواهانه
با ایثار ِ جان
ِ جوانشان مردان
را پشت سر گذاشتند
وسیمای ِ زیبایشان
چگونه زینت
بخشِ بسیاری
از مجلات و صفحات
ِ اینترنتی
واخبار جهانی از هر گونه
اش گردید.
چهرۀ ندای
نازنین، این
سمبل فریاد
آزادی خواهی
را دیگر کمتر
کسی است که در
سراسر جهان
ندید ه باشد
و آن لحظه ای
را که چشمان
زیبایش یکی
مملو از خون
و دیگری، گوئی
تطلم خواهانه، بسوی همۀ
مردم جهان
را، نمیشود
باین آسانی
فراموش کرد.
و او فقط یکی
از آن زنان و
دختران ِ شجاعی
بود که هر نوع
توهینی را بجان
می خریدند و
باز روز بعد
آنها که زنده
می ماندند و
به بند گرفتارنمی
آمدند و بدنشان
به آتش کشیده
نمی شد،
در خیابانها
پیدایشان میشد.
آن لحظه ای
که دختران را
بضرب ضرب و شتم
بزمین میانداختند
و آنها بجای
فرار بلند شده
و به دژخیمان
حمله ور میشدند
هریک حماسه
ای بودند، فراموش
نشدنی.
هشتم
مارچ، روز ِ
جهانی ِ زن،
نتیجۀ بیش از
100 سال تلاش چنین
زنانی است در
سراسر ِ جهان
که درد ِ نابرابری
و تبعیضات ِ
جنسی و سیاسی
و اقتصادی و
اجتماعی را
چه از طریق ِ
قوانین ِ عقب
افتاده و مرد
سالارانه و
چه از طریق ِ
ظلم و ستم ِدرون
ِ خانواده با
جان و دل احساس
کرده و با خیزشهای
ِ شجاعانه برای
ِ احقاق ِ حقوق
ِ حقۀ خود جنگید
ه اند.
نتیجۀ آن همین
آزادی ِ نسبی
است که در جوامع
ِ مترقی شاهد
ِ آن هستیم که
بعضا آنها نیز
هنوز راه ِ درازی
را در پیش دارند.
درکشور
ِ عزیز ِ ما ایران
نیز این تلاشها
از بیش از 100 سال
ِ پیش آغاز و
متاسفانه پس
از یک اوج ِ کاملا
مترقیانه در
سالهای 60 و 70 میلادی
مجدا راه ِ نزول
در پیش گرفت
و زنان ِ ما که
31 سال ِ پیش از
حقوقی کم و بیش
نظیر ِ زنان
ِ غربی برخوردار
بودند ناگهان
با غول ِ جمهوری
اسلامی مجددا
مجبور به بازگشت
به حداقل 100 سال
ِ پیش و قوانین
ِ زن ستیز ِ زورگوی
ِ بی مدطق ِ آن
زمان شد ند و
یکبار ِ دیگر
بصورت ِ شهروند
ِ دست ِ دوم به
پشت ِ صحنه راند
ه شده و از اکثر
ِ حقوق ٍ انسانی
ِ خود محروم
گردیدند.
پس
از پیروزی ِ
انقلاب، اولین
حملات ِ ملایان
با پیش کشیدن
ِ مسئلۀ حجاب،
حمله بزنان
بود که هنوز
نیز ادامه دارد
بحدی که اکثرا
به غلط یا به
درست، باز و
بسته بودن ِ
فضای ِ سیاسی
در رژیم ِ جمهوری
اسلامی را با
پیش و پس کشیدن
ِ چادر و روسری
ِ زنان معیار
میزنند.
از همان ابتدا،
زنان صفی آشتی
ناپذیر و مقاوم
در برابر ِ رژیم
ِ ملایان تشکیل
دادند و رژیم
با همۀ ظلمهای
آشکار و نهان
سعی در آن داشته
است که تا جائی
که ممکن است
از رودرروئی
مستقیم با این
گروه ِ مهم ار
جامعه به پرهیزد
در عین ِ اینکه
تجدید ِ نظر
در قوانین ِ
مربوط به زنان
را پشت ِ گوش
انداخته و کمترین
وقعی به وقایع
ِ فاجعه باری
که ناشی از قوانین
ِ قرون وسطائی
ِ حاکم بر کشور
در مورد ِ زنان
است نمیگذارد،
حاضر به کمترین
تخفیفی هم نیست.
با
اینهمه زنان
ما ، آنان که
آگاه ترند،
در هر زمانی
که توانسته
اند لحظه ای
دست از مبارزاتِ
حق طلبانۀ خود
بر نداشته اند
و در حقیقت در
دو جبهه جنگید
ه اند؛ تلاش
برای ِ دست یابی
به حقوق ِ حقۀ
خود در درون
ِ خانواده ،
و کوشش در اعتلای
ِ موقعیت ِ خود
و دیگر ِ زنان
در عرصه ها ی
مختلف ِ سیاسی،
اقتصادی و احتماعی
و.......چه کسی میتوانست
اینهمه شکوفائی
ِ زنانمان را
در همۀ زمینه
ها ی هنری و اجتماعی
و اقتصادی وحتی
سیاسی تصور
کند و این را
این زنان ِ باهوش
ِ سخت کوش فقط
مدیون زحمات
ِ جانفرای خود
هستند و بس.
شوربختانه
تعداد این زنان
به نسبت ِ جمعیت
ِکشور هنوز
ناچیز است.
برای ِ دانستن
ِ غم ِ زن بودن
در آن جامعه
بایستی سری
به راهرو های
دادگستری و
دادسراهای
ِ ایران و دادگاههای
ِ خانواده زد،
بایستی به پشت
ِ دیوارهای
ِ زندانهای
ِ مخوف رژیم
سری کشید و به
بطن ِ احتماع
رفت و فقر و فحشا
و اعتیاد و خودکشی
ها و سقط ِ جنین
های ِ دختران
ِ کم سن و سال
را دید و داستانهای
پر از آب چشمشان
را شنید.
بایستی دل به درد ِ
مادرانی داد
که یا عزادار
جوانان از دسته
رفته اشان هستند
و یا دخترانشان
را فریفته اند
و در کشورهای
عربی مانند
برده ای بفروش
رساند ه اند
و بدرد ِ زنانی
رسید که افسردگی
ِ کشندۀ ناشی
از فقر و بدبختی
و قوانین ِ زورگویانه
و فشارهای ِ
روحی ِ ناشی
از اختلافات
ِ خانوادگی
و نداشتن ِ قانونی
عادلانه در
دفاع از حقانیتشان،
جانشان را به
زنجیر کشیده
است.
غم
انگیزترعدم
ِ آگاهی
آن زنانی است
که خود حقارت
ِ اسارت را بجان
میخرند و بی
خردانه به سیستمی
خدمت میکنند
که در حقیقت
باعث و مایۀ
همۀ بدبختیهای
آنان است. هستند
زنانی که از
زیر دست بودن
ِ خود هیچ شکایتی
ندارند، از
حجاب جانانه
دفاع میکنندو
تعدد ِ زوجات
را امری طبیعی
میدانند و حتی
تشویق میکنند.
خواهران ِ
زینب که با این
خوش خدمتیها
و بخاطر لقمه
نانی حاضرند
خود را بآن درجه
از پستی برسانند
که ما در همۀ
این سالها شاهد
ِ آن بوده ایم
غافلند که خود
علنا فریاد
میزنند که "
آهای .....ما زنان؛
شهروند ان ِ
دست ِ دومیم، حق ما را
بخورید و آنچه
که میکنید و
آنچه ستم بر
ما روا میدارید
حق ِ ماست، مازیر
دستیم، ما زبونیم
، ما اصلا لایق
ِ بیش از این
نیستیم" غافل
از اینکه این
چاهی را که میکنند
و از آن دفاع
میکنند روز
ی سیاه چال دختران
ِ خودِ آنها
نیز خواهدبود.
بدون
ِ شک راهی دراز
در پیش است و
کوهی از مشکلات،
اما این واقعیت
را نمیشود فراموش
کرد که جامعۀ
زنان ِ جوان
ِ ایرانی، در
گیر ِ انواع
ِ محدودیتها
و نگاههای ِ
مردسالارانۀ
حکومت و جامعه،
به خود باوری
و تحول ِ باور
نکردنی رسید
ه است که هر تغییری
در آیندۀ جامعۀ
ایرانی را تحت
ِ تاٍثیر ِ خود
قرار خواهد
داد. زنان
ِ ایران در همۀ
این سالها بزرگترین
خار ِ چشم ِاین
رژیم ِ خود عاشق
ِ خود محور بود
ه اند و آگاه
شدنشان از حق
و حقوقشان وهمین
شجاعتها و از
جان گذشتگیهای
ِ ماهها ی اخیر
و گامهائی
که دیگر ِ زنان
ِ تحتِ ستم دنیا
برا ی ِ آزادی
و برابری برداشته
اند که 8 مارچ
یکی از نتایج
ِ آن است، میتواند
خصم ِ جان چنین
حکومتهائی
باشد. با امید
موفقیت ِ زنان
ِ شجاع و بی نظیرمان،
روز ِ جهانی
ِ زن را به همۀ
زنان ِ آزاده
جهان و بالاخص
بزنان ِ آزادۀ
سرفراز ِ ایرا
ن تبریک می گوئیم.
|